نئو امپرسیونیسم چیست؟
نئو امپرسیونیسم (به فرانسوی: Néo-impressionnisme) جنبشی در نقاشی بود که در اواخر قرن نوزدهم در فرانسه به عنوان واکنشی به خودانگیختگی امپرسیونیسم ظاهر شد. این جنبش توسط ژرژ سورات نظریه پرداز اولیه جنبش، و پل سیگناک سخنگوی برجسته آن، رهبری شد.
نئو امپرسیونیستها بر اساس نظریه رنگ شیمیدان فرانسوی میشل اوژن شورول، تکنیک نقاشی جدیدی به نام پوینتیلیسم (از کلمه فرانسوی «point» یا «dot» یا «نقطه») ابداع کردند. پیشگام این روش ژرژ سورات بود که آن را در اواسط دهه ۱۸۸۰ در فرانسه آغاز کرد و در ابتدا آن را “کرومو لومیناریسم” نامید.
این تکنیک شامل استفاده از نقاط ریز رنگهای خالص و قرار دادن آنها از نزدیک در کنار یکدیگر بر روی بوم برای تشکیل یک نقاشی و دستیابی به ترکیب نوری از رنگها در چشم و مغز بیننده در هنگام مشاهده از فاصله مناسب بود.
به گفته نقاشان نئو امپرسیونیست، مخلوط نوری به رنگآمیزی نشاط بیشتر و حداکثر درخشندگی به نقاشی میبخشید. آنها همچنین تلاش کردند تا با اصرار بر ساخت رسمی ترکیببندیها، حس ساختار و نظم را به نقاشی تکان داده شده توسط امپرسیونیستها بازگردانند.
نقاشان برجسته نئو امپرسیونیست عبارتند از: هانری-ادموند کراس (۱۸۵۶-۱۹۱۰)، چارلز آنگراند (۱۸۵۴-۱۹۲۶)، تئو ون ریسلبرگه (۱۸۶۲-۱۹۲۶)، ماکسیمیلیان لوس (۱۸۵۸-۱۹۴۱)، آلبر دوبوآ-پیله (۱) -۱۸۹۰) و دیگران.
آثار هنری مهم نئو امپرسیونیست
خاستگاه و تاریخچه نئو امپرسیونیسم
در اواخر قرن نوزدهم پاریس، نسل جدیدی از هنرمندان روی کار آمدند که مشغول تعریف مجدد هنر و جستجوی زبانهای زیباییشناختی جدید بودند. آنها یک Société des Artistes Indépendants (انجمن هنرمندان مستقل) یا Salon des Indépendants را در سال ۱۸۸۴ تشکیل دادند که در آن ژرژ سورات و پل سیگناک شرکت داشتند. این دو هنرمند به زودی برای ایجاد مفهوم جدیدی از نقاشی به نام پوینتیلیسم (همچنین به عنوان تقسیمگرایی) با الهام از نوشتههای معاصر روی تئوری رنگ میشل اوژن شورول، اوگدن رود و چارلز بلان همکاری کردند. این شامل استفاده از یک روش نقاشی بسیار روشمند مبتنی بر نظریههای علمی نور و رنگ، مانند مخلوط نوری، کنتراست همزمان و رنگهای مکمل بود.
اصطلاح نئو امپرسیونیسم برای اولین بار توسط یک منتقد هنری فلیکس فنئون برای توصیف نقاشیهای سورات، سیگناک و حامیان آنها استفاده شد که در آخرین نمایشگاه امپرسیونیسم در سال ۱۸۸۶ در پاریس به نمایش گذاشته شد. مشهورترین تابلوی سورات که پاریسیها را در حال استراحت در جزیرهای در رود سن به تصویر میکشد، یک بعد از ظهر یکشنبه در جزیره لا گراند ژات، اولین بار در این نمایشگاه ظاهر شد و گمان میرود که نشانهای از آغاز نئو امپرسیونیسم باشد.
تکنیک نئو امپرسیونیست
به جای مخلوط کردن معمولی رنگ ها بر روی پالت، نئو امپرسیونیست ها به طور سیستماتیک ضربه های فردی رنگ خالص و مخلوط نشده را به بوم اعمال می کنند و آن را به چشم ناظر می دهند تا رنگ ها را به صورت نوری ترکیب کنند. بوم ها عمدتا بزرگ بودند، پوشیده شده با نقاط هم اندازه در یک ترتیب محاسبه شده که فرم را بدون استفاده از خطوط تعریف می کرد.
نقاشی نئو امپرسیونیستی قرار بود از فاصله دور دیده شود تا ترکیبی نوری از رنگها را ایجاد کند. تغییرات رنگی که توسط مخلوط نوری در چشم و مغز بیننده ایجاد میشود، ظریفتر و واقعیتر از آنهایی بود که از مخلوط کردن رنگدانههای روی پالت به دست میآید. به قول سیگناک، “عناصر جدا شده به نورهای رنگی درخشان بازسازی خواهند شد. ”
این روش دقیق رنگآمیزی که بر جداسازی رنگها و اصل نوری اختلاط رنگ متمرکز بود، به عنوان پوینتیلیسم شناخته شد. به گفته هنرمندان نئو امپرسیونیست، این سبک نقاشی از نظر علمی حداکثر درخشندگی ممکن را به ارمغان میآورد. سیورات نوشت: «بعضی میگویند در نقاشیهای من شعر میبینند. من فقط علم را میبینم.
تقسیم گرایی
پس از مرگ سورات در سال ۱۸۹۱، همکارش سیگناک تکنیک پوینتیلیست را با تشدید تضاد رنگ از طریق جداسازی رنگ و دور شدن از سیستم سفت و سخت نقاط اعمال شده سیستماتیک به سمت رویکردی آزادتر با استفاده از تکههای کوچک رنگ توسعه داد.
در سال ۱۸۹۹، او یک رساله تأثیرگذار از یوژن دلاکروا تا نئو امپرسیونیسم منتشر کرد که در آن اصول پوینتیلیسم را در یک چشم انداز تاریخی توضیح داد و برای اولین بار از آن به عنوان تقسیم گرایی یاد کرد. علیرغم تفاوت در سبک ضربههای قلم مو، این دو اصطلاح – پوینتیلیسم و تقسیمگرایی – اغلب به جای یکدیگر استفاده میشوند. تقسیم گرایی به طور گستردهای برای توصیف کار هر هنرمندی که رنگ را در حالی که با استفاده از قلم موهای کوچک تقسیم میکند، مورد استفاده قرار میگیرد.
دقت ترکیبی
اگرچه نئو امپرسیونیستها رویکرد نقاشی رنگی، انتخاب موضوعات و نگرش هنر برای هنر را از هنرمندان امپرسیونیست خود در پیش گرفتند، اما از خودانگیختگی آنها انتقاد کردند و لحظات زودگذر را «درجا» به تصویر کشیدند.
نئو امپرسیونیستها معتقد بودند که یک اثر هنری که برای نسلها ماندگار است را نمیتوان در چند ساعت انجام داد. به همین دلیل است که نقاشان نئو امپرسیونیست طرح را به فرآیند نقاشی بازگرداندند و در ترکیببندی شبیه به نقاشی کلاسیک آکادمیک سختگیری کردند.
آنها کار خود را در استودیو ساختند، طراحیهای اولیه بیشماری انجام دادند و ماهها تمام جنبههای اثر هنری را برنامهریزی کردند تا به هماهنگی بصری عناصر آن دست یابند. مطالعات متعددی برای A Sunday on La Grande Jatte توسط ژرژ سورات بر این امر گواهی میدهد. او قبل از تکمیل این شاهکار به یاد ماندنی که امروزه در مجموعه مؤسسه هنر شیکاگو قرار دارد، نقشههای اولیه و طرحهای روغنی بسیاری انجام داد.
سختگیری طراحی آن با فیگورهای سادهشده شبیه «عروسکهای چوبی» و «سربازان اسباببازی» به اندازه تکنیک پوینتیلیستی که در آن از روزی که برای اولین بار به نمایش گذاشته شد، نظرات منتقدان هنری را برانگیخت. سیگناک نوشت: «نئو امپرسیونیست… قبل از اینکه چیدمان را مشخص کند، بوم نقاشی را شروع نمیکند… ».
موضوع
از نظر موضوع، هنرمندان جنبش نئو امپرسیونیسم، در اکثر موارد، انواع موضوعات معرفی شده توسط امپرسیونیسم، مانند مناظر، سواحل دریا، صحنههای مدرن شهری، و صحنههای اوقات فراغت و سرگرمیهایی مانند سیرک و سالنهای موسیقی آنها همچنین پرتره، یکی از موضوعات اصلی در تاریخ هنر غرب را تمرین میکردند.
هنرمندان بلژیکی تئو ون ریسلبرگ و ژرژ لمن به عنوان پرتره نگاران اصلی نئو امپرسیونیسم در نظر گرفته میشوند. تازگی، تصویر طبقه کارگر و دهقانان است که هنرمندان از طریق آن همدردیهای آنارشیستی خود را ابراز میکردند. با معرفی این موضوعات جدید، نئو امپرسیونیستها مایل بودند توجه را به مبارزات اجتماعی که به دلیل ظهور سرمایه داری صنعتی در قرن نوزدهم در جریان بود جلب کنند.
میراث نئو امپرسیونیسم
بر خلاف امپرسیونیستها که تمایل داشتند به “غریزه و الهام لحظه” تکیه کنند، نقاشانی که در سبک نئو امپرسیونیستی کار میکردند از قوانین و روشهایی در نقاشی استفاده میکردند و به امپرسیونیسم پایهای علمی میدادند. مسلماً اولین جنبش مدرن آوانگارد در تاریخ هنر، نئو امپرسیونیسم، علیرغم عمر نسبتاً کوتاهی که داشت، به طور قابل توجهی بر نسلهای نقاشان مدرن قبل و بعد از ۱۹۰۰ تأثیر گذاشت.
از جمله اولین هنرمندانی که این شکل جدید امپرسیونیسم علمی را پذیرفتند، کامیل پیسارو و هنرمند بلژیکی تئو ون ریسلبرگه بودند. پس از اینکه سیگناک تکنیک تقسیمگرایی را بیشتر توسعه داد، هنرمندان متعددی از ونسان ون گوگ تا هانری ماتیس آن را آزمایش کردند.
سبک نقاشی پیشگام تأثیر عمیقی بر فوویسم، یک جنبش هنر مدرن در اوایل قرن بیستم گذاشت که اغلب به عنوان گسترش افراطی نئو امپرسیونیسم فرانسوی و در نظر گرفته میشود. در نهایت، نئو امپرسیونیسم راه را برای تبدیل شدن رنگ به یک جزء مستقل در هنر مدرن قرن بیستم آماده کرد و الهام بخش جنبشهای هنری متنوعی مانند کوبیسم، ارفیسم، فوتوریسم و هنر انتزاعی شد تا رنگ را آزاد کند تا آزادانه بر روی بوم حرکت کند.
منبع : artlex
امیدواریم که مطلب ” نئو امپرسیونیسم” موردتوجه شما قرارگرفته باشد.
- انجام مقاله و پایان نامه رشته هنر(کلیه گرایشها) مقطع کارشناسی و ارشد.
- چنانچه برای انجام پروژه و ژوژمان دانشجویی خود، نیاز به کمک دارید اینجا را کلیک نمایید.
- جهت مشاوره با ما در ارتباط باشید. واتساب– تلگرام