کنتراست رنگ های سرد و گرم
کنتراست رنگ سرد و گرم بر پایه احساسی درونی از دیدن رنگ ها به وجود می آید. البته احساس سردی یا گرمی مربوط به حس لامسه است و شاید خیلی عجیب به نظر برسد که ما از طریق حس بینایی و با دیدن رنگ ها آن را احساس می کنیم، اما واقعیت این است که رنگ ها به طور مستقیم و توسط حس بینایی بر همه وجود ما تأثیر می گذارند. درست همان طوری که با شنیدن صدای زیر بعضی از سازها ممکن است دردی جسمانی را احساس کنیم یا با دیدن برخی از بافت ها احساس زبری و خشونت یا نرمی و لطافت کنیم. واقعیت رنگ نیز چیزی است که از طریق احساس بینایی تاثیرات عمیقی بر روان و جسم انسان و سایر موجودات می گذارد. آن چنان که ایتن در کتاب رنگ خود نقل کرده است، دسته ای ازاسب ها پس از انجام مسابقه در اصطبلی که به رنگ آبی رنگ آمیزی شده بود به سرعت آرامش خود را بازیافتند. در حالی که در اصطبلی که به رنگ قرمز رنگ آمیزی شده بود دسته ای دیگر از اسب ها تا مدتی بی قرار و نا آرام بودند و در اصطبل آبی رنگ هیچ مگسی مشاهده نمی شد ولی در اصطبل قرمز رنگ تعداد زیادی مگس جمع شده بود. معمولا احساس سردی و گرمی رنگها مربوط به خاطرات آگاهانه یا ناخودآگاهی است که از عناصر طبیعت مثل آب و آتش داریم. برخی از رنگها مثل قرمز، زرد و رنگ های مربوط به آنها را عموما گرم احساس می کنیم و رنگ هایی مثل سبز، آبی و ترکیب های مربوط به آنها را معمولا سرد و خنک احساس می کنیم.
در میان رنگ ها می توان قرمز نارنجی را به عنوان پرحرارت ترین رنگ و سبز آبی را سردترین رنگ احساس کرد. اما همان طور که قبلا اشاره شد، برای سردی و گرمی رنگ ها هیچ حد و مرز دقیقی نمی توان قائل گردید، بلکه سرد یا گرم حس کردن آن ها بستگی به رنگ های هم جوار و حس درونی مخاطب دارد.
در هر حال بر اساس دایره رنگ با یک خط قطری که از سبز زرد به قرمز بنفش امتداد می یابد می توان یک حد تقریبی را میان رنگ های گرم در سمت راست دایره و رنگ های سرد در سمت چپ دایره تصور کرد.
تعدادی از رنگ های سرد در کنار رنگ های گرم قرار گرفته اند. برای این که در این جدول کنتراست سرد و گرم بیشتر احساس شود، سعی شده است از نام های مختلف قرمز و آبی استفاده شود، به علاوه این که سعی شده است رنگ ها از کنتراست تیرگی – روشنی زیادی نسبت به یکدیگر برخوردار نباشند. بلکه حدی متوسط از روشنی را دارا باشند. زیرا کنتراست تیره – روشن خصوصیت سردی و گرمی رنگ ها را تحت تأثیر قرار داده و در نتیجه کنتراست سرد و گرم ضعیف تر جلوه می کند.
کنتراست رنگ سرد و گرم
رنگ های گرم از نظر ایجاد بعد فضایی، معمولا نزدیک تر احساس می شوند، در حالی که رنگ های سرد حتی اگر در همان فاصله قرار داشته باشند، عقب تر و در فاصله ای دورتر دیده می شوند. در یک منظره طبیعی وقتی به دوردست نگاه می کنید، رنگ درختان، تپه ها و کوه های دوردست تغییر یافته و به سردی می گرایند. در حالی که همان درختان و سایر اجزا در فاصله نزدیک با رنگ های گرم تری دیده می شوند.
بدین ترتیب رنگ های سرد و گرم در ایجاد دوری و نزدیکی نقش مهمی دارند و در نمایش پرسپکتیو جوی به هنرمندان کمک می کنند. شناختن تأثیر و نقش رنگ ها روی روان و احساس افراد می تواند به انجام موفقیت آمیز تزیینات داخلی یک بنا کمک کند، همچنان که رنگ ها در بسیاری از جاهای دیگر نیز می توانند نقش عمده خود را برای بیان یک احساس و انتقال معنی داشته باشند. آثار نقاشان امپرسیونیست عموما با رنگ های سرد و گرم شکل گرفته اند. به همین دلیل هم رنگ های آنها روشن تر و با تلألؤ بیشتر به نظر می رسند.
کنتراست رنگ سرد و گرم
کنتراست رنگ های مکمل
وقتی دو رنگ مکمل در کنار هم قرار می گیرند تأثیر گذاری آن ها به روی هم طوری است که یکدیگر را از نظر درخشش و قدرت فام به شدیدترین مرتبه ارتقا می دهند. همان گونه که قبلا گفته شد، در چرخه دوازده رنگی، دو رنگ مکمل به صورت قطری روبه روی یکدیگر قرار می گیرند. به طور مثال : زرد و بنفش، قرمز و سبز، نارنجی و آبی.
وقتی دو رنگ مکمل را بررسی کنیم متوجه خواهیم شد که آن ها از سه رنگ اصلی یعنی قرمز، زرد و آبی تشکیل شده اند. بنابراین همان طور که از مخلوط کردن سه رنگ اصلی خاکستری تیره ای حاصل می شود، از اختلاط دو رنگ مکمل نیز خاکستری تیرهای به دست می آید. چنانچه دو رنگ مکمل به تناسب با یکدیگر مخلوط شوند خاکستری های رنگین و آرامی حاصل می شود شکل های.
در حالی که از ترکیب افزایشی دو دسته از پرتوهای رنگی مثل قرمز و آبی فیروزه ای(سایان) مجدد نور سفید به دست می آید .
همان طور که دیدیم معمولا دو رنگ اصلی وقتی با یکدیگر مخلوط می شوند و ترکیب کاهشی اتفاق می افتد، درخشش رنگین یکدیگر را خنثی می کنند و به تیرگی میل می کنند، در حالی که همین دو رنگ وقتی در مجاورت و در ارتباط با یکدیگر قرار می گیرند درجه ی خلوص و درخشش یکدیگر را تقویت کرده و قدرت می بخشند.
وقتی که ما یک رنگ را مشاهده می کنیم به طور خود به خود نیاز به دیدن مکمل آن رنگ نیز در ما به وجود می آید و اگر آن رنگ را نبینیم به طور ذهنی آن را احساس می کنیم. شاید به این دلیل که هر رنگ تنها یک بخش از انعکاس های حاصل از تابش نور است که در لحظه ای خاص توسط چشم دیده میشود. در حالی که چشم وجود همه نور را جستجو می کند و رنگ مکمل می تواند مجموعه ی احساس بصری ما را از رنگ به کمال برساند. شاید هم یک خاطره ی ذهنی از همه طیف های رنگ در ذهن ما وجود دارد و با دیدن یک رنگ به طور ذهنی مکمل آن را نیز به طور ناخودآگاه جستجو و احساس می کنیم.
در هر حال وجود رنگ های مکمل در یک ترکیب بصری می تواند در ایجاد رابطه هماهنگ میان رنگ ها نقش مهمی داشته باشد و احساسی از کمال رنگ و درک نور را به وجود بیاورد. اما این که به چه میزان، در چه شکل و با چه رابطه ای رنگ های مکمل در یک ترکیب زیباترین حالت خود را به نمایش می گذارند، موضوعی است که کاملا مربوط به تبحر، توانایی و شناخت یک هنرمند از رنگ و به کار بردن آن دارد.
ترکیبی از رنگهای مکمل و خاکستری های حاصل از مخلوط شدن آنها با یکدیگر ارائه شده است. معمولا خاکستری های حاصل از مخلوط دو رنگ مکمل هرچه بیشتر باشند از شدت کنتراست مکمل ها کاسته خواهد شد و هماهنگی بیشتری به وجود می آید.
وجود رنگ های مکمل در طبیعت بر شکوه و زیبایی مناظر می افزاید. یک شاخه گل قرمز با شاخ و برگ سبز و یا بوته های گل سرخ در یک بوستان علاوه بر دو رنگ مکمل قرمز و سبز، خاکستری های حاصل از آنها را نیز به زیبایی نمایش می دهند .
استفاده از رنگ های مکمل به ویژه در آثار نقاشی قدیم ایرانی توانسته است مجالس پرشکوهی از زیبایی طبیعت و تصاویر چشم نوازی را به وجود بیاورد.
در آثار نقاشان پست امپرسیونیست نیز استفاده از رنگ های مکمل بسیار دیده می شود. از جمله در کارهای ون گوگ و گوگن که رنگ را در سطوح بزرگ و به مقیاس وسیعی به صورت تخت استفاده کرده اند و یا در کارهای سورا و سینیاک که رنگ های مکمل را به صورت لکه های کوچکی در کنار یکدیگر به کار گرفته اند.
کنتراست همزمان
کنتراست همزمان ناشی از تاثیر عمومی رنگ ها به روی احساس بینایی است و با رابطه میان رنگ های مکمل ایجاد می شود. همان طور که در قسمت رنگ های مکمل توضیح داده شد، وقتی که ما یک رنگ را می بینیم، به طور همزمان و در همان لحظه رنگ مکمل آن را از نظر بصری طلب می کنیم و چنانچه آن رنگ وجود نداشته باشد، چشم و ذهن ما به طور همزمان آن را پدید می آورند. به عنوان مثال وقتی که ما رنگ قرمزی را می بینیم، چشم به طور همزمان رنگ مکمل آن یعنی سبز (مخلوط زرد و آبی) را می سازد البته این رنگ به صورت ذهنی به وجود می آید و ملموس نیست بلکه فقط احساس می شود. وجود آن نیز تحت تأثیر شرایط و رنگ های مجاور به صورت متغیری با شدت و ضعف همراه است. وقتی که از خاکستری ها در یک ترکیب رنگی استفاده می شود به نحو مؤثرتری کنتراست همزمان احساس می شود. زیرا خاکستری های بی فام یا خنثی (خاکستری حاصل از ترکیب سیاه و سفید) عموما شخصیت خود را از رنگ هایی که در مجاورت آنها قرار گرفته اند اخذ می کنند. به همین دلیل وقتی در مجاورت آن ها قرار می گیرند به سادگی تحت تأثیر کنتراست همزمان مایل به رنگ مکمل آن ها دیده می شوند. این حالت وقتی به اوج خود می رسد که تیرگی خاکستری مورد نظر متناسب با میزان تیرگی رنگ مجاور آن باشد.
کنتراست همزمان نه تنها در میان یک خاکستری و یک رنگ خالص به وجود می آید، بلکه در میان دو رنگ که به طور کامل مکمل یکدیگر نیستند نیز اتفاق می افتد. در این حالت یکی از رنگ ها رنگ مجاور مکمل خود را تبدیل به رنگ مکمل خود می کند و شدت درخشش یکدیگر را به صورت فام مکمل افزایش میدهند. برای این منظور می توان یک رنگ از چرخه ی دوازده رنگی را انتخاب کرد و آن در کنار رنگ سمت چپ یا سمت راست مکمل آن رنگ قرار داد، آن گاه نقش کنتراست همزمان را در آنها مشاهده کرد.
تاثیر کنتراست همزمان به روی رنگ هایی که در مجاورت یکدیگر نیز قرار گرفته اند وجود دارد. هم چنان که در شکل با سه رنگ قرمز نارنجی، قرمز و قرمزبنفش نشان داده شده است.
تاثیر کنتراست همزمان بر یک خاکستری که بر زمینه ای رنگی قرار گرفته است، به گونه ای است که آن را به رنگ مکمل رنگ زمینه سوق می دهد.
تاثیر کنتراست همزمان نه تنها در مجاورت رنگ ها، بلکه در میان خاکستری های بی فام نیز با یکدیگر به وجود می آید. دو دایره خاکستری یکسان در میان دو مربع با خاکستری هایی که از نظر تیرگی متفاوت هستند قرار گرفته اند.
در زمینه خاکستری روشن، دایره خاکستری تیره تر دیده میشود و در زمینه خاکستری تیره، دایره خاکستری روشن تر دیده می شود.
با توجه به نمونه های ارائه شده در خصوص ایجاد کنتراست همزمان به اهمیت آن از نظر بصری می توان پی برد. برای یک هنرمند تسلط بر میزان تاثیر گذاری رنگها و شناخت روابط میان آنها، به ویژه تاثیرات کنتراست همزمان از اهمیتی ویژه برخوردار است. زیرا تأثیرات پیش بینی نشده رنگ ها ممکن است منجر به حالت های ناخوشایندی از نظر بصری گردد. به خصوص در هنرهای کاربردی که در سطح وسیعی منتشر می شوند و مخاطبین بسیاری دارند. مثل رنگ آمیزی، تزیینات داخلی، معماری، طراحی و نقش پارچه و نیز آثار تبلیغات و ارتباط تصویری که بسیاری از مردم با آنها روبه رو هستند و از آنها استفاده می کنند.
تصویر جانشین
تصویر جانشین یا پدیده ی پس تصویر موضوعی است که گاهی ممکن است با مبحث کنتراست همزمان اشتباه شود. در حالی که با آن متفاوت است و معمولا این پدیده جزو مبحث کنتراست محسوب نمی شود. برای آشنایی با این پدیده به توضیحات زیر توجه کنید :
وقتی که به چیزی نگاه می کنیم به طور معمول تصویر آن به روی شبکیه چشم ثبت می شود. یعنی رنگ و درخشش آن روی سلول های بینایی تأثیر می گذارد و تصویرش در شبکیه نقش می بندد. در همین حال چنان چه بلافاصله جهت نگاه تغییر کند یا تصویر دیگری در مقابل چشم قرار گیرد، تأثیر تصویر قبلی با تصویر جدید در می آمیزد. این ویژگی را تصویر جانشین یا «پس تصویر» می گویند. در سینما از همین ویژگی استفاده شده است. به طوری که هر تصویر ثانیه در مقابل چشم قرار می گیرد و پس از آن تصویر دیگری جایگزین می شود. اما پدیده ی تصویرجانشین باعث می شود که تصاویر به صورت پیوسته و متحرک دیده شوند. در مورد رنگ ها پدیده تصویر جانشین به صورت رنگ مکمل دیده می شود. یعنی پس از دیدن یک رنگ برای مدت چند ثانیه در صورتی که به یک سطح سفید نگاه کنیم مکمل آن رنگ را بر زمینه سفید احساس می کنیم.
بنابراین در استفاده از رنگ روی سطوح بزرگ یا به هر شکل دیگری بایستی به پدیده ی پس تصویر نیز توجه داشت زیرا در دیدن نوع رنگ ها و تغییراتی که در اثر آن به وجود می آید تأثیرگذار است.
برای مدت حدود ۳۰ ثانیه به مرکز دایره سفید خیره شوید. بایستی سعی شود در هنگام نگاه کردن به مرکز دایره پلک زده نشود و به خارج از کادر سیاه نیز نگاه نشود و سپس به سطح سفید مجاور نگاه کنید پس از چند لحظه روی سطح سفید دایره ای به همان اندازه اما به رنگ تیره به عنوان تصویر جانشین دیده میشود.
کنتراست کیفیت
در این جا منظور از کیفیت، حالت خلوص و اشباع رنگ است. وقتی که یک رنگ خالص در کنار رنگ های ناخالص که با سیاه، سفید و یا مکمل خود مخلوط شده اند قرار می گیرد، کنتراست کیفیت رنگ ایجاد می شود. به عبارت دیگر به محض این که یک رنگ با سیاه تیره و با سفید روشن شود و یا با خاکستری، یا رنگ مکمل خود مخلوط شود از حالت خلوص خارج شده، درخشش رنگین خود را از دست می دهد و مایه رنگهای کدری به وجود می آید.
درجه کدر بودن و ناخالصی این مایه رنگ ها زمانی بیشتردیده می شود که در کنار رنگ های خالص قرار گیرند. درخشش و درجه خلوص یک رنگ زمانی بیشتر جلوه گر می شود که در مجاورت رنگ های ناخالصی که با سیاه، سفید، خاکستری و یا رنگ مکمل خود مخلوط شده اند، قرار گیرد.
معمولا در هنرهای بصری با بهره گرفتن از کنتراست کیفیت، اوج درخشش رنگ ها به نمایش گذاشته می شود. کنتراست کیفیت در همه مواردی که به کارگیری رنگ با درخشش تمام مورد نیاز است می تواند مورد توجه قرار گیرد، زیرا رنگ در این حالت بیشترین جذابیت خود را پیدا می کند.
کنتراست رنگ سرد و گرم
کنتراست کمیت (وسعت سطح)
مباحث قبلی نشان داد که چه اندازه وسعت سطوح رنگی در شدت بخشیدن به کنتراست ها مؤثر است. اما به همین نسبت استفاده از کنتراست های دیگر نیز برای نشان دادن شدت کنتراست وسعت سطح نقش بسیار مهمی دارند. به عنوان مثال خلوص رنگ ها، گرمی و همچنین درخشش آنها تأثیری قوی در ایجاد کنتراست وسعت سطح دارند.
کنتراست کمیت مربوط به رابطه متقابل دو یا چند سطح رنگین از نظر وسعت است. در این کنتراست رابطه ی بزرگی و کوچکی سطوح رنگین نقش اصلی را بازی می کند. زیرا نسبت بزرگی سطح رنگ ها با یکدیگر می تواند در ایجاد رابطه هماهنگ میان آنها مؤثر باشد. به طوری که از نظر بصری هیچ کدام نسبت به دیگری برتری خاصی نداشته باشد.
در ایجاد کنتراست کمیت دو عامل نقش اساسی دارند :
۱- میزان درخشش و خلوص رنگ
٢- میزان بزرگی سطح یا لکه رنگی.
قبلا توضیح داده شد که میزان درخشش رنگ ها نسبت به یکدیگر متفاوت است. یعنی برخی از آنها تیره تر از برخی دیگر هستند و همین موضوع مبنای ایجاد تناسب میان سطوح رنگی براساس میزان درخشش آن هاست. گوته (۱۸۳۲-۱۷۴۹) شاعر، فیلسوف و رنگ شناس سده ی نوزدهم برای میزان روشنی رنگ ها اعدادی را پیشنهاد کرده است. واقعیت این است که ارزشهای عددی که گوته برای رنگ ها پیشنهاد کرده است از قطعیت کافی برخوردار نیستند. به همین دلیل نباید مبنای هر نوع رنگ بندی آثار هنری تلقی شوند. زیرا هنرمندان معمولا ترکیب های رنگی خود را براساس اعداد و ارقام به وجود نمی آورند. بلکه همه چیز بستگی به احساس درونی، توانایی، مهارت و تجربه هنرمند دارد. با این وجود اعداد پیشنهادی گوته را جهت اطلاع در این جا ذکر می کنیم :
زرد ۹/ نارنجی ۸/ قرمز ۶/ سبز ۶/ آبی ۴/ بنفش ۳
بنابراین ارزش های عددی رنگ های مکمل نسبت به یکدیگر به شرح ذیل است :
زرد به بنفش = ۳:۹
بنابراین وسعت سطح متناسب دو رنگ زرد و بنفش برابر ۱ به ۳ است. یعنی وسعت سطح رنگ بنفش بایستی ۳ برابر وسعت سطح رنگ زرد باشد تا از نظر تاثیر بصری با آن هماهنگ باشد.
نارنجی به آبی= ۴:۸
بنابراین وسعت سطح متناسب دو رنگ نارنجی و آبی برابر ۱به۲ است. یعنی وسعت سطح رنگ آبی بایستی ۲ برابر وسعت سطح رنگ نارنجی باشد تا از نظر تاثیر بصری با آن هماهنگ شود.
قرمز به سبز =۶:۶
بنابراین وسعت سطح متناسب دو رنگ سبز و قرمز برابر ۱ به ۱ است. یعنی لازم است رنگ های قرمز و سبز برای ایجاد تأثیر بصری هماهنگ از وسعت سطح برابری برخوردار باشند.
برای ایجاد شدت کنتراست کمیت، هرچه وسعت سطح یکی از رنگ ها از رنگ های دیگر بیشتر باشد، میزان تأثیرگذاری و قدرت بصری کنتراست وسعت سطح رنگ افزایش می یابد . زیرا هر دو شدت درخشش و رنگ یکدیگر را تحت تأثیر قرار می دهند. چنانچه یک لکه رنگ تیره در میان رنگ های روشن قرار گیرد برای جلوه گری نیاز به سطح بزرگ تری دارد. در حالی که یک لکه رنگ روشن برای جلوه کردن در میان رنگ های تیره به وسعت سطح کوچک تری نیاز دارد.
انجام پروژه های رشته هنر(کلیه گرایش ها)
انجام مقاله و پایان نامه کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته هنر(کلیه گرایشها)
- تماس سریع با ما از راه واتساپ